Xbox خشم بیل گیتس را برانگیخه بود!

Xbox خشم بیل گیتس را برانگیخه بود!

امروزه xbox تبدیل به یک برند شده و تقریبا کسی نیست که آن را نشناسد. حتی کسانی که بازی نمی کنند نیز، این برند را می شناسند. اما این شهرت یک روزه به دست نیامده و حتی در روزهای ابتدایی طرفداری میان روئسای مایکروسافت نداشت.

Ed Fries سازنده اصلی xbox که از آن روزها دل خوشی ندارد لب به سخن گشوده و آن را “قتل عام روز ولنتاین” می نامد. این روز در واقع نام روزی است که سازندگان xbox با صاحبان مایکروسافت جلسه داشتند تا آنها را برای ساخت xbox راضی کنند. طی مصاحبه ای که فرایز با IGN انجام داده، دو گروه برای ساخت کنسول مامور شده بودند و هر کدام که موفق به توجیح بیل گیتس و استیو بالمر می شدند، می توانستند کنسول خود را بسازند. گروه فرایز می خواستند یک Box بسازند که در آن یک هارد دیسک باشد. این Box در واقع مانند یک PC بود. گروه دیگر می خواستند کنسولی بسازند که بیشتر شبیه به کنسول SEGA بود. دسته های بازی xbox نیز شبیه به کنسول های Dreamcast ساخته شدند چون در آن زمان این کمپانی در صنعت بازی پیشرو بود.

بیل گیتس بالاخره طرف تیم فرایز را گرفت. یعنی ایده ساخت یک Box شبیه به PC! البته با این ایده که سیستم عامل این Box به نوعی Windows باشد. به تیم سازنده یک سال زمان داد تا یک طرح توجیحی برای آن تهیه کنند. طی آن سال تیم سازنده ایده استفاده از Windows را رها کرد. آنها می خواستند سیستم عاملی طراحی کنند که مختص بازی باشد و آن ها را بهینه تر اجرا کند.

روز موعود فرا رسید و در روز ولنتاین، تیم فرایز با بیل گیتس و استیو بالمر جلسه تشکیل دادند. ادامه داستان مستقیما از زبان فرایز نقل می شود:

“خوب ما آن روز به جلسه رفتیم. ساعت ۴ بعد از ظهر روز ولنتاین بود. دیدیم بیل وارد سالن شد و سر ما فریاد زد:”این گندی که زدید توهین به همه کارهاییست که من برای این شرکت انجام داده ام!” اول جلسه این طور شروع شد! بعد همه ما نگاهی به طراح Xbox، یعنی J Allard انداختیم. چون او کسی بود که ایده استفاده از Windows را تغییر داد. J هنوز در شوک بود. بیل سر من داد زد و گفت خفه شو! بعد Robbie بلند شد تا حرف بزند که بیل رابی رو هم خفه کرد. بالمر شروع کرد به حرف زدن و اینکه چقدر پول به خاطر این کار از دست می دهیم. زمان داشت می گذشت. ساعت ۵ شد، ۶ شد و ما همینطور در جلسه بودیم.”

“سال ها روی این Box کار کرده بودیم نه به خاطر اینکه در جلسه به همدیگر زل بزنیم. بالاخره یکی از بچه ها جرات پیدا کرد تا حرف بزند. ایستاد و گفت:”سونی! سونی کم کم در حال نفوذ به خانه های مردم است. گاهی با نرم افزا گاهی با سخت افزار! سونی می تواند به خطری بزرگ برای مایکروسافت تبدیل شود.” بعد از این حرف، این بیل و استیو بودند که شروع کردند همدیگر را نگاه کردن! بعد بیل گفت:” راست میگیا! سونی! من هر چی نیاز داشته باشید در اختیارتان قرار می دهم. بالمر هم همین حرف را تکرار کرد. من هم به رابی نگاه کردم و گفتم این عجیب ترین جلسه ای هست که توش شرکت کردم!”


 

نظر خود را بنویسید

avatar